دوست خدا بودن سخت نیست

ساخت وبلاگ

پیرمردی هر روز تو محله می دید پسرکی با کفش های پاره و پای برهنه با توپ پلاستیکی فوتبال بازی می کند…

روزی رفت ی کتانی نو خرید و اومد و به پسرک گفت بیا این کفشا رو بپوش…

پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟!…

پیرمرد لبش را گزید و گفت نه!

پسرک گفت پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به خدا گفتم که کفش ندارم…

(دوست خدا بودن سخت نیست…)


عشق......
ما را در سایت عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : girly98 بازدید : 316 تاريخ : پنجشنبه 18 آبان 1396 ساعت: 14:56